این مسئله هر چند ارتباطی تنگاتنگ با شرایط اقلیمی کشور دارد اما بهشدت از ناحیه سیاستگذاری و اجرا دستخوش تغییر و تحول میشود. با عباس رجایی، رئیس کمیسیون کشاورزی مجلس در اینباره گفتوگو کردهایم.
- در شرایط فعلی، کشور چه مقدار بهخودکفایی در تولید رسیده است؟
البته بهنظر بنده خودکفایی در این ارتباط واژه مناسبی نیست چون به همان نسبت که سالانه محصول تولید میشود، طبیعتا جمعیت هم افزایش یافته و نیاز به غذا بیشتر شده میشود. بنابراین بهتر است که بگوییم در این مقطع زمانی آیا به یک امنیت غذایی رسیدهایم یا خیر و اینکه اگر رسیدهایم، آیا این امنیت پایدار است یا خیر؟ بهنظر میرسد که اگر به این دو پرسش پاسخ دهیم بهتر از اظهارنظر درباره خودکفایی باشد.
- بنابراین ارزیابی شما از سطح امنیت غذایی در کشور چیست؟ آیا به سطح قابلقبولی در این رابطه رسیدهایم؟
بله. میتوان گفت که در شرایط فعلی در حوزه امنیت غذایی درصد بالایی از غذای کشورمان را در حوزه کشاورزی تأمین میکنیم. البته اینکه آیا تدابیر اقتصادی کشور با این امنیت غذایی تناسب دارد یا خیر بحثی قابل تأمل است. مثلا در حوزه گندم درحالیکه در وضعیت نسبتا مناسبی برای تولید این محصول را شاهد بودیم ولی بهدلیل اینکه قیمت مناسب نبود، نتوانستیم همه این گندم را در سیلوها ذخیره کرده و طبیعتا ناچار به واردات شدیم. بهطور کلی در این مقطع زمانی، نسبت به این جمعیت و این شرایط بیش از 90درصد در امنیت غذایی هستیم. اما اینکه آیا این امنیت غذایی یک امنیت پایدار است، جواب منفی است. ما دارای امنیت غذایی پایداری نیستیم چرا که عوامل بسیاری به سرعت روی تأمین غذا برای کشور تأثیر منفی میگذارند؛ مثلا خشکسالی و کمبود آبشیرین، مسائل مربوط به تأمین بذر و ناپایداری تولید نسبت به برخی تنشهای اقتصادی و مسائلی از این دست. بنابراین امنیت غذایی پایداری نداریم و سطح این امنیت بالای 50درصد است چرا که اگر باران نبارد یکباره پنج تا شش میلیون تن گندم دیم کشور دستخوش آسیب میشود.
- این مسائل بیشتر معطوف به شرایط اقلیمی و جغرافیایی است. آیا در زمینه سیاستگذاریها بهنحوی عمل شده است که یک امنیت غذایی پایدار در کشور ایجاد شود؟
طبیعی است که اگر سیاستگذاریها دقیق و مبتنی بر شرایط اقلیمی و سرزمینی بود امروز چنین شرایطی نداشتیم. در این صورت میشد ادعا کرد که ضریب امنیت غذایی ما منطبق بر ضریب امنیت غذایی پایدار است چون توجه به این مسئله کم یا از سرعت کمی برخوردار بوده، توفیقات در این زمینه کم شده است و همین امر باعث میشود که الگوی کشت در مناطق مختلف رعایت نشود.
- این مشکل از کجا نشأت میگیرد؛ قانونگذاری یا اجرا؟
خوشبختانه در زمینه قانونگذاری در حوزه کشاورزی کمبود قانون کمی نداریم. قوانین به اندازه کافی وجود دارد. این سیاستهای اجرایی کشور است که باید به درستی تدوین و تبیین شود. بخشی از آن به سرمایهگذاری، بخشی به تحقیقات و بخش دیگر هم به آموزش برمیگردد. همچنین شرایط فنی- کشاورزی کشور هم در این ارتباط نقش مهمی دارد. بهطور مثال طبیعی است که یک کشاورزی خردهپا و معیشتی نمیتواند حرکتهای جهشوار در حوزه اقتصادی داشته باشد. تأثیرات این مسائل در میزان و کیفیت تولید ظاهر میشود. در واقع مشکلات بخش کشاورزی پایهای است؛ از آموزش گرفته تا اجرای طرحهای توسعه. البته از یک نکته مهم هم نباید غافل شد، بههرحال جامعه کشاورزی ایران، جامعهای است که تغییرات فرهنگی درون آن برای ایجاد یک نظام جدید بهرهبرداری، کند است و این به لحاظ ساختار سنتی است که در این بخش وجود دارد.